حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۳ مرداد ۵, یکشنبه

اطلاعیه مهّم مرکز اسلامی فرهنگی و آموزشی طاها در خصوص عید فطر در شهر ونکوور

بسمه تعالی

ضمن عرض قبولی طاعات و عبادات همه مومنین گرامی در ماه مبارک رمضان کمیته استهلال ماه شوال مرکز اسلامی فرهنگی و آموزشی طاها با استعلام از مراکز مختلف عملی در شهر ونکوور و سایر شهرهای هم افق در خصوص رویت هلال ماه شوال در غروب روز یکشنبه 27 جولای 2014 هلال ماه رویت نشد بنابراین طبق تحقیق و بررسی این کمیته که مورد تایید مراکز علمی معتبر می باشد فردا دوشنبه روز سی ام ماه مبارک رمضان خواهد بود و روز سه شنبه 29 جولای 2014 روز عید فطر می باشد.



چنانچه که برخی از مراکز اسلامی در این شهر فردا را روز عید اعلام کنند مسئولیت شرعی و اخلاقی آن به عهده آنان خواهد بود و بهتر است در این زمینه تحقیق فرمائید .
در مورد میزان فطریه در شهر ونکوور که باید قوت غالب مردم باشد به صورت گسترده و تخصصی بررسی شد و میزان زکات فطره مبلغ 16 دلار به ازای هر نفر تعیین می باشد و میزان کفاره عمد 70دلار و غیرعمد 6 دلار می باشد.
این مرکز آمادگی دریافت زکات فطره هم وطنان عزیز را دارد تا به دست نیازمندان و طبق شرع مقدس اسلام به مصرف برساند جهت اطلاع از نحوه پرداخت زکات فطره و یا سئوالات شرعی در خصوص عید فطر با شماره تماس 7787078777
این مرکز و یا ایمیل tahavancouver@yahoo.com تماس حاصل فرمائید .


با تشکر
روابط عمومی مرکز اسلامی و فرهنگی و آموزشی طاها
ونکوور کانادا - رمضان 1393 

۱۳۹۳ تیر ۷, شنبه

اطلاعیه مرکز اسلامی فرهنگی و آموزشی طاها ونکوور ، در خصوص ماه مبارک رمضان








بسمه تعالی

بدین وسیله به اطلاع مومنین و هم طنان عزیز در شهر ونکوور کانادا می رساند با توجه به تلاش صاحب نظران این مرکز اسلامی برای رویت هلال ماه مبارک رمضان امشب 27 جون 2014 هلال ماه رویت نشد بنابراین فردا 28 جون به عنوان روز سی ام شعبان خواهد بود و روز یک شنبه 29 جون به عنوان اولین روز ماه مبارک رمضان خواهد بود .
هم وطنان جهت اطلاع از برنامه های این مرکز در ماه مبارک رمضان و هم چنین برای طرح سئوالات شرعی و یا آشنایی و یا مشارکت با طرح اکرام این مرکز که به نیازمندان در داخل ایران هر روز ده سبد کالا به ده فقیر و خانواده نیازمند در ماه مبارک رمضان کمک می کند از طریق شماره تماس 7787078777 با این مرکز تماس بگیرند .
با تشگر هئیت امنای مرکز اسلامی طاها شهر ونکوور 

۱۳۹۳ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

آغاز به کار مرکز اسلامی طاها در شهر ونکوور

گزارش مراسم ولادت حضرت زهرا(س) 



السلام علیک یا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) 

همزمان با سالروز ولادت بانوی مکرمه اسلام ام ابیها ، مبارک لیله الرسول حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر ، مرکز اسلامی و فرهنگی و آموزشی طه (طاها ) رسما فعالیت خود را آغاز کرد .
در جشنی که به این مناسبت در منزل یکی از مومنین برگزار شد  پس از قرائت کلام الله مجید  و شعر خوانی توسط سرکار خانم افشاری  و دکلمه زیبای دختر خانم ایشان در رثای حضرت زهرا(س) جناب حجت الاسلام و المسلمین مجید رسولی ریاست و امام جماعت محترم این مرکز پس از اقامه نماز مغرب و عشا ضمن خیر مقدم خدمت همه میهمانان گرامی به ایراد سخنرانی پرداختند.

وی ضمن تبریک روز مادر به همه مادران به جایگاه ویژه آنان در قرآن و لسان اهل بیت (ع)  اشاره نمودند و زن را عصاره هستی و زیبایی نامیدند وی همچنین حضرت فاطمه زهرا (س) را یگانه الگو و آیینه تمام نمای خلقت برای همه مردم و مسلمانان دانستند و تاسی از سیره و رفتار ایشان را به عنوان چراغ راه به همه توصیه نمودند .

ایشان در پایان ضمن تشریح علل و فلسفه وجودی و ضرورت ایجاد مرکز اسلامی طه در این شهر برای ایرانیان و هم وطنان بیان کردند " از آنجائیکه بنده به عنوان تنها روحانی ایرانی مقیم ونکوور در این شهر هستم و مومنین و هم وطنان برای رسیدگی به امور شرعی و مذهبی به این جانب رجوع می کردند و گلایه ها و گاها شکایت هایی از برخی از مراکز دیگر داشتند و یا اینکه شخصا هیچ یک از مراکز اسلامی دیگر را نه تایید و نه مخالفت می کردم باعث شده بود عده ای از مومنین همواره از حقیر درخواست داشتند که مرکزی ایجاد شود که قبیله ای و فامیلی اداره نشود بلکه به نظرات دیگران هم احترام قائل شوند و صرفا شرکتی در قالب مرکز اسلامی نباشد و هرگونه اعتراضی سرکوب نشود و به جای دافعه جذابه داشته باشد لذا به این دلیل و اصرار جوانان و بزرگان در چند ماه گذشته جلسه ای با حضور اعضای هیات موسس تشکیل شد و بعد از بحث و بررسی مفصل نهایتا اساسنامه مرکز اسلامی فرهنگی و آموزشی  طه به تصویب هیات موسس رسید و بلافاصله بعد از آن اعضای هیات مدیره انتخاب و مسئولیت هر یک از آنان مطابق اساسنامه مشخص شد ، و امروز این مرکز رسما فعالیت خود را آغاز کرد و ان شاالله به زودی در اعیاد شعبانیه افتتاحیه رسمی آن با حضور گسترده مردم مومن و هم طنان بخصوص جوانان برگزار خواهد شد .

در این جلسه  دکتر شریعتمداری از دیگر مهمانان این جلسه ضمن تقدیر و تشکر از همه حضار و جناب آقای رسولی ، از اینکه در شهر ونکوور کانادا مرکزی واقعا مردمی و غیر وابسته و غیر سیاسی  راه اندازی شده ابراز خوشحالی کردند و ابراز امیدواری کردند این مرکز بتواند الگوی برای مراکز دیگر باشد و بتواند چهره رحمانی و واقعی تشییع را به دیگران معرفی نمایند.

مهندس خدری مدیرعامل این مرکز آخرین سخنران این مراسم بود که ضمن خیر مقدم به همه میهمانان متنی بسیار زیبا در باره فضیلت مادر و مقام حضرت زهرا(س) قرائت کردند که مجلس را به وجد آورد و بعد از آن ایشان از همه درخواست کرد که در برنامه های این مرکز شرکت کنند فارغ از هرگونه دیدگاه مذهبی و سیاسی و اجتماعی به این مرکز یاری رسانند و طاها را خانه دوم خود بدانند خصوصا جوانان عزیز که همچون هیات مدیره محترم که اعضای آن همه جوانان هستند این مرکز را از آن خود بدانند و ما را به عنوان خادمان خود قبول کنند.

۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

مظلوم‌ترین خانواده شیعی ایران / غریب‌ترین حسینیه جهان+تصاویر

یک خانواده‌‌‌‌ مظلوم و غریب در همین حوالی و در بزرگترین کشور شیعی جهان با هزاران مشقت و زیر سنگین‌ترین هجمه‌ها، حسینیه‌ای را بنا کرده‌اند تا غریو نام زیبای «حسین(ع)» در روستایشان طنین‌انداز شود.






خبرگزاری فارس ـ گروه آیین و اندیشه: در همین نزدیکی در یکی از استان‌های جنوبی روستایی قرار دارد که حدود 400 خانوار دارد و فقط یک خانواده آن شیعه هستند. آن هم چه شیعه با معرفتی که در این زمانه نظیرشان کم پیدا می‌شود! این خانواده با اینکه خودشان فقیر هستند یک حسینیه کوچک در کنار منزلشان ساخته‌اند. این حسینیه با شرایط خاصش می‌تواند گوشه‌ای از مظلومیت اهل‌بیت(ع) را در مملکت شیعه به تصویر بکشد، با همکاری مسئول گروه جهادی مروجین مذهب با این خانواده مظلوم اما بلندهمت گفت‌وگو‌ کردیم که در ادامه می‌خوانید.



*خودتان را معرفی کنید:
- «ف.م» هستم که سه خواهر و سه برادر دارم.
*برادرانتان پیش شما هستند؟
-دو تا از آن‌ها در بندرعباس کارگر هستند، دیگری در خانه پدرزنش در نزدیکی ایرانشهر زندگی می‌کند و کار ندارد.
*در واقع شما اینجا تنها هستید؟
-همراه با پدر، مادرم و دو خواهر دیگرم اینجا زندگی می‌کنیم.
*روستای شما چند خانوار دارد؟
- حدود 400 خانوار است.

 فاصله میان منزل تا حسینیه

*شما تنها خانواده شیعه این منطقه هستید؟
-بله! حتماً حکمتی داشته است که ما اینجا باشیم تا از اباعبدالله الحسین(ع) یاد کنیم.
* شما به اینجا مهاجرت کردید؟
-پدرم مال این روستا نیست،‌ مادرم ساکن این روستا بوده، به همین دلیل پدرم در اینجا سکونت کرده است، همه ما در اینجا به دنیا آمده‌ایم.
*پدرتان از ابتدا سنی مذهب بوده است؟
-نه، ایشان از ابتدا شیعه بوده است.
*مادرتان چطور؟
-نه مادرم، چهار سالی می‌شود که شیعه شده است.
*اینکه شما تنها خانواده شیعه این روستا هستید، برای شما مشکلاتی نداشته است؟!
- چرا! در سال‌های اولی که حسینیه را راه‌اندازی کردیم، به ما خیلی فشار می‌آوردند، حتی موقعی که روحانی برای مراسم عزاداری به حسینیه می‌آمد، برخی افراد روی پشت‌بام می‌رفتند و مسخره می‌کردند، اما ما در مجالس با مهربانی نه با جنگ و دعوا برای آن‌ها توضیح می‌دادیم که این کار آن‌ها اشتباه است.

 نمای بیرونی حسینیه الزهرا(س)


*حسینیه را چگونه ساختید؟
-اول خانه و حسینیه یکی بود، برای ما هم سخت بود، اما تمام مراسم را توی حسینیه برگزار می‌کردیم، الان سه سالی می شود که حسینیه ساخته‌ایم.
*در حسینیه چه مراسم‌هایی برگزار می‌کنید؟
- در ایامی که روحانی و مداح می‌آید -فاطمیه، محرم، صفر و ماه رمضان- مراسم می‌گیریم و خرج می‌دهیم، از خواندن زیارت عاشورا، دعای توسل گرفته تا دعای ندبه و خواندن دعای جوشن کبیر در ماه رمضان، اگر موقعی هم روحانی نداشته باشیم، نوار می‌گذاریم و با نوار مراسم را برگزار می‌کنیم، برخی مواقع هم خودمان روضه می‌خوانیم، البته بعضی از مردم خودشان به حسینیه می‌آیند، برخی دیگر هم خودمان می‌رویم و دعوت‌شان می‌کنیم.
* غذا هم می‌دهید؟
- بله من و خواهرم آشپزی می‌کنیم.
* مراسم را برای چه کسانی برگزار می‌کنید، با توجه به اینکه شما تنها خانواده شیعه این روستا هستید؟!
- بعضی از اهل سنت روستا هم در مراسم ما حضور پیدا می‌کنند، برای خانم‌های روستا کلاس قرآن می‌گذاریم، البته چند نفری هم شیعه شده‌اند و بعضی هم دوست دارند که شیعه شوند، اما پدر و مادرشان اجازه نمی‌دهند.

  نمایی از روستا

*رفتار مردم روستا با شما چگونه است؟
-اکثر افراد این روستا بر ضد ما کار می‌کنند، مثلاً وقتی روحانی اینجا می‌آید، اعتراض می‌کنند. به ما می‌گویند برای چه اذان پخش می‌کنید، چرا تنها برای یک خانواده اذان پخش می‌کنید؟!
* با وجود این همه سختی چرا از این روستا نمی‌روید؟
-درست است که ما تنها خانواده شیعه این روستا هستیم، اما به خاطر برپا داشتن مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) هیچ وقت راضی نیستیم محل را ترک کنیم،‌ ‌اگر ما روستا را ترک کنیم، دیگر نامی از اهل‌بیت(ع) برده نمی‌شود.
*ممکن است که شما در این مسیر خیلی اذیت شوید؟!
-ما به خاطر زنده نگه داشتن اسم اباعبدالله(ع) این روستا را ترک نمی‌کنیم، هر چقدر هم به ما فشار بیاورند و اذیتمان کنند، هرگز بر نمی‌گردیم.(با تحکم خاص)
* با اینکه شما در مضیقه مالی قرار دارید،‌ اما در مراسم خرجی می‌دهید!
- اگر کسی از افراد خانواده درآمدی داشته باشد و پولی به دستمان برسد و روز شهادت یکی از ائمه نزدیک باشد، آن پول را خرج نمی‌کنیم و در مراسم ائمه خرج می‌کنیم.
*فقط شیعه‌ها در مراسم شما حضور پیدا می‌کنند؟
-نه سنی‌ها هم می‌آیند، هنگامی که برای مراسم ناهار یا شام درست می‌کنیم، اهالی روستا می‌آیند و غذا می‌گیرند.

آشپزخانه
 
* این گونه که بر می‌آید، شما برای تأمین هزینه‌های زندگی در مضیقه هستید؟
-بله! مدتی است که پدرم دیگر کار نمی‌کند، البته خدا می‌رساند و اعتقاد داریم که اهل بیت(ع) ما را تنها نمی‌گذارند.
*شما دست‌نوشته‌هایی دارید، این‌ها را برای چه نوشته‌اید؟
-راستش یک‌سری حرف‌ها توی دلم بود و از خدا می‌خواستم کسی اینجا بیاید تا درد دل‌هایم را به او بگویم که ما چقدر در این روستا سختی می‌کشیم، برای همین هر چیزی که به نظرم می‌آمد یا در دلم بود را می‌نوشتم تا چیزی از قلم نیفتد.
*برای امام زمان(عج) هم نوشته‌اید؟
-بله! بعد از نماز و خواندن دعای فرج در دفترم درد دل‌هایم را یادداشت می‌کنم، هنگامی که پیش خودم فکر می‌کنم و به یاد سختی‌های مراسم عزاداری و گرمای بیش از حد اینجا می‌افتم، می‌بینم که این سختی‌ها با سختی‌هایی که امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) کشیدند، قابل مقایسه نیست، درست است که این شرایط سخت است، اما این سختی‌ها کجا و آن کجا!
*در همین روستا درس خواندید؟
- نه در روستای دیگری
* این روستا مدرسه هم دارد؟
-بله! تا مقطع راهنمایی دارد
* شما تا چه مقطعی درس خواندید؟
- دیپلم دارم.
*حوزه علمیه هم رفتید؟
-بله، هنگامی که دبیرستان بودم، صبح‌ها به مدرسه و بعد از ظهر‌ها حوزه علمیه می‌رفتم، از آنجایی که در آن مدرسه بیشتر اهل سنت بودند، خیلی ما را اذیت می‌کردند و از اینکه من حوزه می‌رفتم خیلی ناراحت بودند، برای همین جوری حوزه می‌رفتم که آن‌ها متوجه نشوند.

 منزلی که در ابتدا هم حسینیه بود و هم خانه

*با ماشین به مدرسه می‌رفتید؟
-نه یک ساعت و نیم با پای پیاده به مدرسه می‌رفتم و حوزه هم از مدرسه خیلی فاصله داشت، خیلی اذیت می‌شدم.
*مثل اینکه چند نفر از اهالی را شیعه کردید؟
-در حوزه که درس می‌خواندم، ماه رمضان که می‌شد می‌گفتند بروید احکام را بگویید، من هم می‌رفتم و به اهالی روستا می‌گفتم بیایید تا قرآن یادتان بدهم،‌خواندن قرآن در ماه رمضان ثواب دارد، در کنار قرآن از اهل‌بیت(ع) می‌گفتم و می‌گفتم که حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(ع) چگونه شخصیتی هستند.
وقتی اینجا می‌آمدند می‌گفتند رفتار شما خیلی خوب است،‌در حالی‌ که مولوی‌های ما اخلاقشان تند است، من هم می‌گفتم این اخلاق و رفتار تأثیرش از اهل‌بیت(ع) است، چرا که آن‌ها الگوی ما هستند، خلاصه کم کم با آن‌ها صحبت می کردیم و می‌گفتند که می‌خواهیم شیعه شویم، البته بعضی از آن‌ها که مریض بودند و شفای خود را از اهل‌بیت گرفتند، شیعه شدند و ما هم راهنمایی کردیم.
* فامیل‌های شما هم شیعه هستند؟
- نه اکثرا سنی هستند.
*رفت و آمد دارید؟
- بعضی از فامیلهای مادرم به خاطر اینکه شیعه شده‌ایم با ما قهر کرده‌اند.
*همسر شما شیعه است؟
-بله! البته دو دختر عمو دارم، بعد از اینکه ازدواج کردند‌، با اجبار همسرشان سنی شدند، برای همین من با یک شیعه از یک استان دیگر ازدواج کردم، چرا که در فامیل خودمان خواستگار شیعه نداشتم، الان هم خواهر بزرگترم به خاطر همین مشکل 28 سال دارد، اما ازدواج نکرده است، البته خواستگارهای سنی دارد که حاضرند سه میلیون تومان هم به پدرمان بدهند، اما مادرم می‌گوید اگر دخترم شصت سالش هم شود، او را به سنی نمی دهم، خواهرم حاضر است با یک شیعه کور ازدواج کند اما با سنی ازدواج نکند.
* شرطی هم گذاشتید؟
-بله! با امام حسین(ع) عهد بسته‌ایم که هر گاه شوهر کردیم، باید ماه رمضان، محرم و صفر اینجا باشیم تا در حسینیه مراسم عزاداری برگزار کنیم تا اسم اهل بیت(ع) همیشه اینجا باشد.
*یعنی به همسرتان این شرایط را گفتید؟
- بله وقتی خواستگاری آمدند، گفتم که من در این ایام باید اینجا باشم، زیرا با اباعبدالله(ع) عهد بستم که هر کجا باشم این ایام را اینجا باشیم.
* از امام حسین(ع) چه ‌درخواستی کردید؟
- گفتم: یا اباعبدالله ما در یک روستایی هستیم که خیلی مظلومیم، البته هر چقدر مظلوم باشیم به پای مظلومیت شما نمی‌رسد. (گریه بسیار)

موانع ایجاد شده برای تردد این خانواده شیعی

* آب شما را بستند؟ در ماه رمضان آب نداشتید؟!
-  بله لوله آب ما را بریدند و ما در ماه رمضان آب نداشتیم و مجبور بودیم برویم از یک چشمه آب بیاوریم، یک چاه آب زده بودیم، اما آن‌ها رفتند و یک کم آن طرف‌تر چاه زدند و 3 تا پمپ گذاشتند که باعث شد چاه آب ما خشک شود، راه‌های اصلی به سمت خانه ما را با چوب بستند تا هنگامی که روحانی به حسینیه ما می‌آید نتواند به راحتی عبور کند.
*شما بیشتر از نبود روحانی ناراحت هستید تا نبود امکانات مانند آب و برق!
-روحانی وقتی اینجا می‌آید، به طبع آن مراسم عزاداری با شکو‌ه‌تر است و ذکر اباعبدالله(ع) گفته می‌شود، ولی وقتی روحانی نیست، نمی‌توانیم مراسم خوبی برگزار کنیم.
*به نظر شما اینجا شبیه کربلا نیست،‌ آب و راه را به روی شما می‌بندند و هوا به شدت گرم است!
- (گریه)
* همیشه چادر می‌پوشید؟
- بله
* در گرما اذیت نمی‌شوید؟
- درست است که در گرما اذیت می‌شویم، اما باید این حجاب و عفاف باشد.
* در شهر، برخی بانوان با اینکه شیعه هستند اما حجاب درستی ندارند، شما چطور در این گرمای زیاد حجابتان این گونه است؟
- ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است/ ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است
از آنجایی که خانه‌ ما روی بلندی قرار دارد، اگر لباس و چادرمان رنگی باشد، جلب توجه می‌کند و می‌گویند ببینید شیعه‌ها چطوری هستند!
* از ابتدا این مکان را برای زندگی انتخاب کردید؟
-بله، اینجا برای پدربزرگ مادریم بود، پدرم اینجا را درست کرده، با الاغ وسیله‌ها را بالا آورد و ما هم بلوک را بالای سرمان می‌گذاشتیم و می‌آوردیم و به سختی این حسینیه را درست کردیم.

نمای درونی حسینیه الزهرا(س) روستا

*وضعیت حسینیه شما خیلی بهتر از خانه شماست؟!
ـ این دو اتاق از ابتدا بوده و خیلی قدیمی است، داخلش که بروید، سیمان‌هایش ریخته و دیوارش ترک خورده است.
*چرا حسینیه تفاوت زیادی با محل زندگی شما دارد؟
-  برای اینکه مکان مجلسی که برای اباعبدالله الحسین(ع) گرفته می‌شود، باید خوب باشد، ما هرگز راضی نمی‌شویم که خودمان در جای بهتری باشیم، نه این کار را نمی‌توانیم بکنیم، آنجا باید خیلی خوب باشد تا مردم به کوچکترین بهانه‌ای دور نشوند.
*از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، متشکریم.
- از زحمات شما و حجت‌الاسلام رضایی برای سر زدن به حسینیه الزهرا(س) نهایت تشکر را دارم، امیدوارم که خداوند ما را از پیروان راستین امیرالمؤمنین(ع) و خانم فاطمه زهرا(س) قرار دهد.

نمای درونی منزل
به گزارش فارس، گروه جهادی «مروجین مذهب» ترویج مذهب در مناطق محروم را هدف اصلی خود قرار داده‌اند و این خانواده و محرومین دیگر این شهرستان را مورد حمایت مادی و معنوی خود قرار می‌دهند، علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر از فعالیت‌های این گروه و کمک به خانواده مذکور به نشانی www.seza.ir مراجعه کنند.

۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

بیانیه به مناسبت عید فطر سال 2013 در ونکوور

ضمن عرض ادب و احترام و آرزوی قبول طاعات و عبادات مومنین گرامی ساکن ونکوور به اطلاع می رساند از آنجائیکه امشب 7 آگوست هلال ماه شوال مشاهده نگرددید بنابراین فردا پنج شبه 8 آگوست سی امین روز ماه مبارک رمضان است و پس فردا قطعا عید فطر خواهد بود.
با توجه به اینکه برخی از افراد و مراکز فردا را روز عید اعلام نموده اند از لحاظ شرعی پاسخگو خواهند بودند و شاید ادله اثبات هلال ماه شوال برای آنان ثابت شده باشد ولی برای برخی ثابت نشده باشد  بنابراین عزیزانی که فردا را عید می کنند مسئولیت شرعی آنها به عهده آن مراکز و افراد می باشد ( ان شاالله که صحیح باشد ) امّا کسانی که از اینجانب سئوال می کنند و زنگ می زنند باید اعلام کنم با توجه به ادله محکم و مستدل فردا روز عید نیست و دوستان باید روزه خود را بگیرند.
ضمن امسال با توجه به برآورد بنده و دوستان دیگر مبلغ زکات فطره در ونکوور کانادا به ازای هر نفر 12 دلار می باشد .
من الله التوفیق ، الله علم  

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

یاس بوی حوض کوثر می دهد


باید از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق یاس، مشکی پوش بود

یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشقی اشتراکی می برد

یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح، پرپر می شود
راهی شبهای دیگر می شود


یاس مثل عطر پاک نیّـت است
یاس استنشاق معصومیّـت است

یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود

گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین

نیمه شب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک 
شعر از احمد عزیزی 

۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

والامقام خرقه پوش


خورشید پنهان و هوا دلگیر و مه آلود
هر که دل به اینجا بست هرگز نیاسود

زمستان سرد و تن عریان درختان
جز یک خاطره نمانده ز این بوستان

نشسته غبار غربت تو پشت این پنجره
به گوش می رسد هق هق این حنجره

ای مامن خاک سرزمین رستم و پوریا
ای خاک پایت به چشمِ ماه خدان توتیا

حرمان عشق توست تنها بهانه ماندن
به انتظارت نشستن و غبار از تنت زدودن

تو شهی ، غلط کردم ،فراتر از شاهی
تو در گیتی روشنتر از خورشید و ماهی

چنان به زلف مشک افشانت مستم
تو گویی فارغ از فانی از روز الستم

در بزم عاشقانت تا کی آه هجران کشیدن
به سویت کو به کو دویدن رویت ندیدن

رسم وفا نسیت آن والا مقام خرقه پوش را
 فراموش کند حال این غلام حلقه به گوش را

شاها ، ملکا ، دانم چه عذر و چه تقصیر دارم
چه باک دارم  وقتی از کرمت نیک اکسیر دارم


شائق ایرانی (مجید رسولی)
زمستان 91 ونکوور

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

پشنهادی برای کمک به زلزله زدگان ایران

به چند روزیست در وبلاگها و فضای مجازی پر شده از عکس ضریح امام حسین (ع) و نقدهایی که بی رحمانه علیه امام حسین (ع) از سوی عدهّ ای ضد دین همراه با توهین و اهانت و غیره منتشر می شود و آنرا با مردم زلزله زده یا فقیر ایران مقایسه می کنند خیلی ناراحت شدم این صحنه ها را دیدم چرا که تمام پول این ضریح توسط مردم پرداخت شده است و مردم عشقی که به امام حسین (ع) دارند بی نهایت است و نشانه آنرا می توان در بدرقه ضریح توسط مردم شهرها دید که میلیونی برای استقبال و بدرقه آمده اند بنابراین من به عنوان یک ایرانی پیشنهادی به شرح زیر خدمت این دسته از هم وطنان که کاسه داغ تر از آش شده اند ، ارائه می کنم یا صدق گفتارشان را محک بزنیم و بدانیم که چه کسی دلسوز این مردم است 
و آن اینکه :

 جای ضریح امام حسین علیه السلام، به مدرسه سوخته ها برسیم،عوضش پارتی شبانه از اهم واجباته که نباید از وقت فضیلتش بگذره . . . 

بجای نذری برای امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم؛ بجای هیأت محرم، به زلزله زده ها کمک کنیم؛ بجای صرف پول برای ساخت ضریح جدید امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم!

چرا یک کمپین نمیزنید و بگید :


هزینه یک ماه لوازم آرایش تان را ؛ هزینه دو هفته چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه کافی شاپ رفتن تان را خرج زلزله زده ها کنید . . .

اصلاً بیایید این دو ماه محرم و صفر را، هزینه شارژ اینترنت تان را خرج زلزله زده ها کنید که ما هم راحت باشیم! شب یلدا خرج نکنید و ولنتاین نگیرید و پارتی برگزار نکنید و خرج زلزله زده ها کنید! پالتو و بوت نخریم و خرج زلزله زده ها کنیم!

باز هم لازم است مثال بزنم که معلوم شود مشکل از وضعیت زلزله زده ها نیست و از شور و شعوری ست که حسین در جان مردم می ریزد و از آن می ترسید؟!!

انگار همه فهمیده اند که هر چه داریم، از محرم و صفر داریم؛ به هر بهانه ای بر محرم مان تیر می زنند...

۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

لزوم باز تعریف حجاب در جامعه مسلمانان کانادا


 ما وقتی صحبت از حجاب می کنیم باید تعریف دقیقی از آن ارائه بدهیم تا بتوانیم حرفی صحیحی در آن زمینه داشته باشیم .
آنچه در قرآن و روایات و کلام اهل بیت (ع) آمده است بحث پوشش زن متعارف با عرف آن جامعه است یعنی جاهایی از بدن زن که از نظر شرع مقدس باید پوشیده باشد به آن تاکید شده است شیخ انصاری آن عالم بزرگ بر این باور است که در بسیاری از موارد اجتماعی شرع دست مجتهد را باز گذاشته است و عرف در فقه شیعه جایگاه ویژه ای دارد و بسیاری از فتواهای مراجع در طول تاریخ متاثر از عرف جامعه بوده است .

در زمینه حجاب نیز عرف جامعه باید حتما لحاظ گردد به طور مثال تا زمانی که ما در کشور کانادا زندگی می کنیم باید برخی از شرایط و عرف جامعه کانادایی که متشکل از فرهنگ ها و ادیان مختلف از سراسر دنیاست در نظر بگیریم و اصولا همین جامعه باز و چند فرهنگی و احترام متقابل فرهنگ ها و گرایش های مختلف به یکدیگر باعث شده کانادا کشوری آزاد و قابل احترام و متمایز از بسیاری از کشورها در نحوه برخورد با فرهنگ ها به الگویی کم نظیر در دنیا بدّل گردد.
لذا ما مسلمانان کشور کانادا باید فرهنگ خودمان را تا آنجایی که می توانیم به ملل و افراد دیگر معرفی کنیم .
یکی از مسائلی که هموراه مورد سئوال واقع می شود مساله حجاب است ، مسلمانان باید در این زمینه یک متد عقیدتی و عملیاتی را در نظر داشته باشند که بتوانند مبانی اعتقادی و عملی حجاب را تبیین کنند تا دیگران پاسخ های خود را از این مساله به خوبی دریافت کنند و با فلسفه حجاب نیز آشنا شوند.

نکته ای که در اینجا می خواهم به آن اشاره کنم این است که متاسفانه جامعه زنان مسلمان در کانادا فاقد یک پوشش متناسب با عرف کشور کاناداست ، پوششی که هم مطابق موازین اسلامی باشد و هم نوآوری و جذابیت ظاهری حجاب را به رخ بکشد و بنظر می رسد باید مراکز ی جهت طراحی نوعی پوشش اسلامی برای بانوان مسلمان که برگرفته از اعتقادات اسلامی آنها و فرهنگ آنها و عرف جامعه کانادا باشد تاسیس شود و بتواند پاسخگوی نیازهای به روز زنان مسلمان باشد و الگویی مدرن همراه با آمیزه های عرفانی و اسلامی حجاب را به جوامع بشری امروزی معرفی کند .
در این راستا باید از سوی مراکز اسلامی که بیشتر وقت خود را صرف آموزش مسائل اعتقادی و باطن افراد می کنند کمی از وقت و امکانات خود را صرف ظاهر افراد مسلمان کنند و الگویی شیک و مدرن از افراد مسلمان بخصوص بانوان محترم اسلامی ارائه دهند که خلاء چنین رویکردهایی بخصوص در جامعه مسلمان کانادا و شهر ونکوور بیش از پیش مشاهده می شود و باید در این زمینه ها فعالیت های زیادی انجام شود .

مجید رسولی